ترور در تهران: زیر سایه و سیاست ترس و وحشت
اولین بابک انواری در زیر سایه دوران کودکی با ترس و وحشت خود را در ایران تحریک می کند - و به عنوان یک کلاسیک ترسناک مورد ستایش قرار می گیرد. در اینجا او در مورد شجاعت الهام بخش مادرش - و کابوسهایی که هنوز او را تعقیب می کنند صحبت می کند
از آنجا که او می تواند به خاطر بیاورد ، کابوس های بابک انواری همیشه یکسان بوده است. او می گوید: "من از خواب بیدار می شوم به گوشه اتاق." وی ادامه داد: "من می توانم کسی را در آنجا احساس کنم ، و به آن اطمینان دارم. 30 ثانیه طول می کشد تا من بفهمم که تنها هستیم. دوست دختر من معمولاً بسیار صبور است ، اما فکر می کنم او را دیوانه می کند. "
خواهر و برادرش ، کیاروش ، پنج سال ارشد او ، به همین ترتیب توسط بازدید کنندگان شبانه تعقیب می شود. انواری می گوید: "من و برادر من از همه چیز و هر چیز ترسیده ایم." "ما هر دو با وحشت شبانه بزرگ شده ایم ، از ترس اینکه تنها نمانیم ، از طولانی بودن در تاریکی بترسیم."
اکنون 33 ساله ، انوری در ایران بزرگ شد. او کودکی بود که با جنگ با عراق و اقتدارگرایی نوظهور انقلاب فرهنگی تعریف شده بود. وقتی انوری و برادرش کودک نوپا بودند ، پدرشان ، پزشک ، بلوک آپارتمان بلند را که در آن در تهران زندگی می کردند به دلیل اجزاء ضروری در خط مقدم ، ترک می کردند و فرزندانش را تنها در مراقبت از مادر خردسال خود فرزانه می گذراند.
"انواری می گوید:" مادرم برای بازدید از من در لندن آمد و من از او پرسیدم که چرا او چنین پسران ترسیده ای را بزرگ کرده است؟ " وی گفت: "او اعتراف کرد که در طی ماه هایی که پدر از آنجا دور بود ، تقریباً دائماً ترس و احساس استرس داشت ، و او اطمینان داشت که ناخودآگاه همه ترس های خود را به ما منتقل کرده است. او خودش را مقصر می داند. "
این مکالمه ممتاز جرقه ای برای Under the Shadow بود. نخستین بار از ویژگی های انوری که توسط Netflix قبل از نخستین حضورش در ساندنس امسال خریداری شده است ، در حال حاضر از آن به عنوان یک کلاسیک ترسناک صحبت می شود. اما این فیلمی است که از ژانر فراتر می رود. بله ، آن را مسلط به طوفان های ترسناک با موضوع استاندارد می داند ، اما مهمترین راه پر دردسر آنکار در سال 1988 تهران را نشان می دهد. این فیلم که با عکس هایی از آلبوم های خانوادگی مورد بررسی قرار گرفته است ، در عمان ، اردن ، با پول انگلستان فیلمبرداری شده است ، و به فارسی به آن گفتگو شده است ، یک درام کاملاً معتبر اجتماعی-رئالیستی است که به طرز شوم ، به یک داستان ارواح گوتیک تبدیل می شود. این فیلمی است که به طور همزمان مدیون اصغر فرهادی و رومن پولانسکی ، عباس کیارستمی و جک کلیتون است.
تبلیغات
اعتبار عنوان اول با تصاویر بایگانی در حال ریزش بمب ها و پراکنده شدن مردم در خیابان های تهران ، قبل از حرکت به سمت بیرون کشیدن های نمایشی از اولین خاطرات انواری همراه است.
انواری می گوید: "این جنگ برای ما بسیار ناشناخته بود ، زیرا تهران خط مقدم نبود." ما بچه ها بودیم و واقعاً نمی دانستیم که چه اتفاقی افتاده است. اما یادم است آژیرهایی که با همسایگان خود در حال زنگ زدن و دویدن بودند به زیرزمین بلوک آپارتمان. به یاد می آورم استدلال ها و شایعاتی که در آنجا پراکنده می شوند ، با شنیدن این انفجارهای دور موشک های عراقی. "
بسیار خوب است